فرار عشق از حصار جنسیت

ساخت وبلاگ

دلم برا زمانی که عاشق غسل نکرده بودم تنگ شده... زمانی که نفسم رو درویش مصطفا تبرکا می برد...

بگذریم. بعد ما هی میگفتیم آقا این یعنی عشق رو از انحصار جنسیت و بدنمندی دور کردن یه عده نفهم نمیفهمیدن ... و ما هم باهاشون بحث میکردیم. سهروردی میگه خود اگاهی معرفت مستقیمه و انصافا هم درست میگه... الان من خوداگاهی دارم که اون چیزی که اقا رضا امیر خانی توصیف میکردن جدا شدن عشق از حصار جنسیت بود. دیگه علم حضوریه برام... بگذریم...

*درویش مصطفا دوباره به علی نگاه کرد . دستی بر سر علی کشید و گفت « تبرکاً » . بعد دستش را به موها و ریش های سپیدش کشید.
- قبول حق ... عاشقی که هنوز غسل نکرده باشه ، حکماً عاشقه ، نفسش هم تبرکه ... یا علی مددی !
 

من او

رضا امیر خانی 

 

 

راستی چند تا رمان دیگه که عشق رو از حصار جنسیت دراورده باشن سراغ ندارین؟

حرف دل یک عدد دلتنگ رزق های لایحتسب ات...
ما را در سایت حرف دل یک عدد دلتنگ رزق های لایحتسب ات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bkennelatsky9 بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 25 اسفند 1398 ساعت: 2:38